سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/7/5
7:35 عصر

به سوی رشدوپرورش فکرس 3

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

سوم.خود را بازگو کن

الف.تشکر و سپاس با صدای بلند     

زمانی پیامبر خدا (ص) با چند تن از اصحاب نشسته بودند.در این حال مردی از کنار آنها گذشت .یکی از اصحاب کنار گفت : ((این که از کنار ما عبور کرد،مرد صالحی است و من او را دوست دارم .)) پیامبر خدا (ص) فرمود: ((آیا هرگز این مطلب را به او گفته ای ؟)) آن مرد پاسخ داد: ((خیر)) پیامبر خدا (ص) فرمود: (( برو به او بگو که دوستش داری )).

اما امروزه ما با صدای بلند از دیگران انتقاد می کنیم ولی اگر کسی مستحق تحسین باشد سکوت را بر می گزینیم حال آنکه پیامبر خدا (ص) به ما می آموزد که دیگران را با صدای بلند تحسین کنیم .دیگران باید این تحسین ما را به صدای رسا و واضح بشنوند .البته در اسلام ، سپاس و ستایش خداوند –که همه سپاس ها و ستایش ها به او می رسد- ضروری است .اما این ستایش باید برادران و خواهران دینی مان را نیز فرا بگیرد چنان که پیامبر خدا (ص) می فرماید:

من لم یشکر الناس لم یشکر الله

((کسی که مردم را سپاس نگوید، خداوند را سپاس نگفته است.))(سنن ابوداودو ترمذی و مسند احمد ابن حنبل)

قرآن به طریق دیگری به بیان این امر می پردازد:

 

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (7/ابراهیم)

((و به [یاد آور] هنگامی که پروردگارتان به شما آگاهی داد: ((اگر سپاس گذارید بر [نعمت های ] شما می افزایم و اگر نا سپاسی کنید، کیفر و شکنجه من سخت است ))

کلید افزایش الطاف و مرحمتهای خداوندی قدردانی نعمتهای او و تشکر از اوست .

اکنون بیاید تمرین کنیم که به انسانها نیز برای کارهای خویشان سپاس بگوییم. تشکر و تحسین آبی است که برپای درخت خوبی و خیر می ریزیم تا بیشتر میوه دهد .

والدین به خاطر بسپارند که تشکر و تشویق ، خون سالمی که به رگهای فرزندانشان وارد می شود . آنها را از خون سالم است محروم نکنید که ممکنن است دچار کمخونی شوند .

اگر تشکر با صدای بلند را هنگامی کنیم و انتقاد را با صدای آهسته تری انجام دهیم ، جامعه ما را امواج عشق و دلگرمی فرو خواهد پوشاند .

ب. ناخشنودی خود را زیبا اظهار کن

در دفتر کارم به مدت دو سال یکی از برادران همکار را با نام خانوادگیش مخاطب قرار می دادم .او از ایم کار من احساس عدم صمیمیت می کرد و خوشش نمی آمد و به دیگران هم این را گفته بود ولی من از چنین چیزی مطلع نبودم تا این که یکی دیگر از برادران مرا آگاه کرد . من نیز بلافصله نحوه صدا کردن او را تغییر دادم . در این مورد چندین اشتباه رخ داده است :

1.      او به من چیزی نگفت .

2.      او به دیگران گفت .

3.      آنها که می دانستند چیزی به من نگفتند .

چرا باید یک مسئله جزئی ما را پیوسته ناراحت کند در حالی که می توانیم آن را در ده ثانیه حل کنیم . اگر عقاید و احساساتمان را صادقانه و منتقدانه ابراز نکنیم ، نزد خدا مسئولیم .

 

 

 

ج.کسی چون دیگری نمی اندیشد

هرگاه یک فرد متعهد به اسلام را ملاقات می کنی،به هیچ وجه فرض را بر این نگذار که او همانند تو فکر می کند. شما ممکن است مشابه یکدیگر به عبادت بپردازید ولی مشابه شدن دوتفکر فرآیندی بسیار کند و وقتگیر است.

در زندگی هیچ دو چیزی مانند یکدیگر نیستند. خداوند همه ما را متفاوت با یکدیگر خلق کرده است . حتی دو الکترون دارای یک وضعیت مشابه نیستند. برای آن که تفکر دو نفر مشابه یکدیگر شود باید آن دو درباره دیدگاهشان بسیار با یکدیگر بحث کنند تا به درک بهتر از یکدیگر برسند. ما برخی اوقات گول اتحاد تمامی یک ملت در مقابل یک دشمن مشترک را می خوریم.متحد کردن کردم برای مقابله با یک تجاوزگر کار آسانی است ولی متحد ساختن آنها برای اجرای یک برنامه اجرایی بسیار دشوار است و در این راه ، گروه ها، حزبها، و دستجات متفرق بسیاری به وجود خواهند آمد. این امر در درون یک جنبش واحد نیز مصداق دارد. اگر شما بخواهید فعالیتی اصلاحگرایانه انجام دهید عده ای با شما علیه ظلم متحد خواهند شد. ولی به محض آن که در انجام اگر موفق شوید و به پیروزی برسید در خواهید یافت که همین گروه اصلاحگر شما به چند گروه دیگر تجزیه شده است و این تعدد گروهها حتی می تواند بیش از شمار گروه هایی باشد که شما جای آنها را گرفته اید . پس، از این بمب پنهان آگاه باشید! اطمینان حاصل کنید که درباره یک برنامه عملی قبل از شروع کار با همه توافق کرده اید. این امر در امور سیاسی کشور نیز همانند خانواده و سازمان کاربرد دارد. اگر شما از این اصل پیروی نکنید، عملتان بی حاصل خواهد بود صرف نظر از این که چه قدر برای انجام آن انگیزه داشته باشید.

د.میانه روی در دوستی و دشمنی   

 افراد در دوستی و دشمنی با یک چیز یا یک موضوع زیاده روی می کنند . مثلا اگر کسی را دوست داشته باشند دیگر انتقاد و منطق را در روابط خود با او به فراموشی می سپارند . به همین نحو اگر از کسی بدشان بیاید فکر می کنند او به هیچ دردی نمی خرد . پیغمبر اکرم ( ص ) درس میانه روی را در دو حالت به ما آموخته است:

((در دوستی با دوستت میانه روی کن،شاید روزی دشمنت شود و در دشمنی با دشمنت میانه روی کن، شاید روزی دوستت شود.))

چه اصل دور اندیشانه ای ،و چه نیازی که هموراه به آن داریم.

ه.شورا حتی با کودکان

وقتی سخن از شورا به میان می آید، می پنداریم که از ان تنها باید در جنبه های سیاسی و سازمانی بهره بگیریم. این در حالی است که به شورا داشتن با خانواده و فرزندان خود نیز بسیار نیازمندیم. با این حال، چند شوهر وجود دارد که با همسر خود مشورت کند؟ چند زن هست که با همسر خود مشورت می کند؟ دیگر لازم به پرسیدن این نیست که آیا هرگز بچه ها مورد مشورت قرار می گیرند.

شاید بتوان گفت که شورا بهترین هدیه ای است که به افکار محدود ما اهدا شده است. از طریق شورا است که فکر بکری از بین تفکرات بیرون می زند. ممکن است خود را به خاطر مشورت نکردن با دیگران سرزنش کنی ولی از هیچ تصمیمی که بر اساس شورا گرفته باشی پشیمان نخواهی شد. سعی کن با همسر، فرزندان و افراد تحت سرپرستی خود نیز مشورت کنی. به زودی از نتایج بزرگ این کار شگفت زده خواهی شد. امتیازات مشورت با خانواده بیشمار است. در این میان نقش بچه ها را کوچک نگیرید . آنها ابعاد جدیدی به اطلاعات و تصمیم گیریهای شما خواهند افزود. یک بار استادی بزرگ به من گفت: (( من حتی یک مورد هم به خاطر ندارم که با یک بچه مشورت کرده باشیم و از آن بهره نبرده باشم)).

و.بیندیش

فکر نکردن غیر ممکن است. بنابراین همواره فکر می کنیم . از سوی دیگر در این زندگی بیشمار چیزها وجود دارند که می توانیم درباره آنها بیاندیشیم . قرآن کریم نیز ما را به تفکر فرا خوانده و اندیشیدن را به ما دستور داده است.

پس می خواهیم که تو درباره چه بیندیشی؟ حداقل این که کلمات و عباراتی را که همه روزه بارها و بارها بر زبان می آوریم در نظر بگیر . هر باری که آنها را بر زبان می آوری به معانی وسیع،عمیق و عظیم انها فکر کن. با این کار فرد بهتری خواهی شد. توصیه می کنیم که وقتی موارد آتی را بر زبان می آوری عمیقتر درباره آنها بیندیشی :

سَلامٌ عَلَیکُم( سلامت، ایمنی، صلح، امنیت،آسایش و دوستی برای شما باد.)

اللهُ اَکبَر(خداوند برتر،بزرگتر و والاتر است از آن که به توصیف در آید.)

سُبحانَ ربّیَ العَظیم( پروردگار بزرگ من از هر کاستی و عیب ، پاک و مبرا و منزه است )

اَستَغفِرُ الله(از خداوند، بخشش و آمرزش می خواهم.)

الحمدُ لله (سپاس و ستایش از ان خداوند است.)

اِهدِنَا الصراط المستقیم (ما را به راه راست و در راه راست راهنمایی و راهبری فرما.)

 

بر گرفته از کتاب :

مدیریت و رهبری در تشکلهای اسلامی

تألیف:دکتر هشام الطالب

مترجم : علی محمد رفیعی

انتشارات : نشر قطره

 

 

 

 

 

 

  

 


88/6/26
10:44 عصر

به سوی رشدوپرورش فکری 2

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

دوم. خود را منضبط کن

الف. مواظب باش مبلغ حرفه ای نشوی!

برخی را می بینیم که اشتیاق بسیاری به دعوت و تبلیغ اسلامی و کار و مطالع خود را رها می کنند تا تمام وقت در اختیار تبلیغ اسلامی قرار گیرند. هشدار !هشدار که این کار بسیار خطرناک است و بسی جرأت می خواهد . هرگز کار و مطالعات و تحصیلات خود را بدون در نظر گرفتن دقیق موارد آتی رها نکن:

1-   جزئیات وظیفه خود را در تبلیغ اسلامی دقیقاً بشناس. هیچ گاه وظیفه ای کلی مانند: ((خدمت در راه خدا )) را نپذیر. بدان حتی زمانی که همه وقت و سعی خود را برای امرار معاش خانواده خود می گذاری، در خدمت خدا هستی.

2-   ببین چه قدر،چگونه و از چه محلی،برای چه مدت به تو حقوق و حق الزحمه پرداخت می شود. آیا می توانند به طور مستمر و دایم تو را برای دعوت و تبلیغ اسلامی از نظر مالی تأمین کنند یا تنها برای مدت معینی مبلغ معینی را خواهند پرداخت که ممکن است کافی هم نباشد.

3-   تعیین موارد بند 2 باید به طور مکتوب از بالاترین شورا یا مقام مربوط در سازمان که اختیارات لازم را دارد،مشخص شود.امضای رئیس سازمان ممکن است کافی باشد ولی باید توجه داشت که او خود ممکن است از کار بر کنار شود یا به طور کلی عقیده خود را تغییر دهد . اطمینان پیدا کن که تصمیم گیرندگان دیگر در سازمان مورد  مشورت قرار گرفته و تأیید خود را ابراز کرده اند.

4-   خدمت فعلی خود را با سمت و فعالیت بعدی خود مقایسه کن. ممکن است عادلانه نباشد که شغل فعلی خود را رها کنی. شاید بتوانی هم کار فعلی خود را انجام دهی و هم به تبلیغ و دعوت اسلامی بپردازی .

5-   تأثیرات بلند مدت این کار را بر روی تخصص حرفه ای خود به دقت بسنج و آینده خانواده و برنامه های شخصی خود را  بررسی کن. بعداً نگویی من این موارد مهم را در نظر نگرفته بودم.

6-   بدان که بر اساس سلسله مراتب، به چه کسی باید گزارش بدهی و چه کسی باید به تو گزارش بدهد؛ تا در آینده اختلاف و تضادی ایجاد نشود.

7-   محیط فعالیت جدید خود- از جمله مسائل مربوط به مسافرت، محل،طبیعت،آب و هوا،مردم شناسی و غیر انها- را بررسی کن و ببین که آیا آن شرایط با علایق ، تواناییها و شیوه آموزش تو مطابقت دارند یا خیر.

8-   بدان که بعد ها نمی توانی تصمیم خود را تغییر دهی و توقع داشته باشی که همه چیز به حالت اول برگردد. به هر حال انصراف از کاری و پرداختن به کار دیگر،مشکلات اداری و اقتصادی و آثار و پیامدهای بسیاری دارد.

9-   درباره بروز هر گونه اختلاف نظر فکر کن. جدا شدن از یک شغل باید به صورت انتقالی دوستانه باشد یا قطع ارتباطی صمیمانه و با حسن تفاهم.

بعد از آنکه تمامی موارد فوق را در نظر گرفتی ، می توانی در صورت امکان شغل جدید را برای چند ماهی آزمایش کنی. این کار چشم تو را نسبت به جنبه های نادیده کار جدید باز خواهد کرد و با تجربه عملی آن بر قدرت و تصمیم گیریت خواهد افزود.

شرایط بسیار مطلوب آن است که کاملاً خود را از نظر مالی تأمین کنی و به صورت داوطلب به کار تبلیغ بپردازی. البته پر واضح است که این کار همیشه عملی نیست . با این وجود جوانان مسلمان باید از سالهای نخست عمر خود برای این کار برنامه ریزی کنند تا خداوند در فرصت آتی مناسب به آنها کمک کند.

سعی کن که در صورت امکان یک طرح تبلیغی را ابتدا در مقایس کوچک و با یک بودجه اندک و به صورت پاره وقت آزمایش کنی. اگر این کار موفقیت آمیز بود آنگاه تمامی امکانات خود را با یک برنامه خوب به آن کار اختصاص بده.

 

 

ب. امانت و صداقت با مدیران

روزی رئیس یکی از بخشها پیش من آمد و شکایت کرد که به کارکنان بیشتری نیاز دارد. من گفتم که کارمندان زیر دست او زیادند و حتی بعضی را هم باید رد بکند. سپس پرسیدم که درباره آقای فلان چه نظری دارد. گفت: ((از او هیچ فایده ای به سازمان نمی رسد.)) پرسیدم: (( چرا قبلاً اخراج او را از معاون ذئیس درخواست نکرده ای؟)) گفت: (( می دانی که من نمی توانم به معاون رئیس این را بگویم زیرا او از فلانی خوشش می آید. ولی تو می توانی از موضع بالا این کار را بخواهی زیرا دارای بالاترین رده هستی .)) با حالت اعتراض جواب دادم که من بدین دلیل به این ((بالاترین رده)) رسیده ام که همیشه حق می گویم و به بالا دست ها می گویم که چه درست است و چه نیست ، و این کار را صرف نظر از روباط شخصی می کنم! از این که عقیده تو با افراد بالا دست متفاوت باشد نگران باش. تنها سعی کن کن صادق، واقعنگر و بیغرض باشی. خدا هم تو را در زندگی از یک موفقیت و رستگاری دیگر خواهدبرد.

ج. داستان امام جماعت مسجد رم

در تابستان سال 1977 میلادی ، من و دکتر جمال برزنجی _ رئیس وقت اوقاف اسلامی آمریکای شمالی _ برای جمع آوری کمکهای بلاعوض ، مشغول سفرهای خارج از کشور بودیم . به دلیل بروز جنگ بین لیبی و مصر در روم ماندگار شدیم و سری هم به مسجد روم زدیم . در آنجا با امام جماعت مسجد برای اولین بار ملاقات کردیم .به محض آنکه در مقابل او نشستم گفت : (( من در این مسجد همه کار می کنم ولی مدیر مسجد کاری نمیکند .من نماز جمعه را برگزار می کنم ، خطبه های عقد را می خوانم ، مراسم مربوط به امورات را انجام می دهم ، ملاقات کنندگان را می پذیرم و درباره اسلام با آنها صحبت می کنم ، ولی همه امتیاز را به مدیر مسجد میرسد .حقوق او به طور مرتب زیاد می شود ولی حقوق من ثابت مانده است )) . بعد از این برخورد عجیب ما گفتیم : (( چرا این را به هیئت مدیره نمیگویی و از آنها نمی خواهی که به آن رسیدگی کنند ؟ )) پاسخ داد : ((من پیوسته این مطالب را به آنها می گویم ولی آنها به حرف من گوش نمی دهند و از مدیر طرفداری میکنند .))

از این طرز برخورد چه تصوری  برای انسان پیش می آید ؟ برداشت منفی نسبت به موسسه با سازمان و شخص امام جماعت .امام جماعت نشان می دهد که هیچ وفاداری نسبت به سازمان ندارد و تنها به آنچه به دست می آورد می اندیشد .او در سازمان بمب می گذارد که خودش در وسط آن است .آیا چنین اعضای خود محور و تشنج آفرین در سازمان تان دارید ؟ آنها می خواهند کل سازمان را رای منافع حقیر شخصی خویش از بین ببرند . به یاد داشته باش اگر برای اهداف سازمان منافع خود زیر پا بگذاری ، هم سازمان و هم تو رشد خواهید کرد . اما اگر سازمان را تضعیف کنی به این امید ک خود بزرگ شوی و بالا بروی ، هم تو و هم سازمان به زمین خواهید خورد . نقاط ضعف و قوت سازمان و اعضای آن مستقیما" در یکدیگر تأثیر می گذارند . اعضا روسا و مدیران باشند خواه کوچکترین عضو سازمان ؛ زیرا همه آنها دریک کشتی اند. (البته مشکلات و مسائل داخلی سازمان و تبعیضهای احتمالی را اعضا باید به روشهای خاص هر یک در داخل سازمان حل و فصل کنند .)

د. غفلت از خویش و رویکرد به غیر

فرض کنید در یک انتخابات یکی از نامزدها باشی اما در هنگام رأی ، خانواده ات به تو رأی ندهند . یا همه را به یک جلسه عمومی دعوت کرده باشی ولی بستگان و افراد نزدیک به تو در آن شرکت نکنند . یا در جمع آوری کمکهای بلا عوض به سراغ دیگران بروی ولی دوستان و آشنایان خود را فراموش کنی . جای بسی تعجب است که سخت تلاش کنیم که از دیگران کمک بگیریم ولی از خودمان ، وابستگانمان ، دوستانمان ،نزدیکانمان غفلت کنیم .این کار می تواند نتیجه برنامه ریزی و سازماندهی صحیح و غفلت از پیگری کارها باشد . قطعا" این کار ما به نومیدی و دلسردی خواهد انجامید . اگر در ابتدا به فکر جلب حمایت خودیها بیفتیم و این کار را به فرد یا کمیته ای واگذار کنیم پیشرفتهای بسیاری در عملکرد ما حاصل خواهد شد.

ه. شما هر وقت مشکلی دارید می بینیم 

زمانی نخست وزیر یکی از کشورها ی مسلمان پرسیده بود که چرا فعالان اسلامی تنها در مناسبتها و مراسم عزا و وفات و ترحم به او سر میزنند .

این کار ، تنها تصویری خشک و رسمی و عبوس از جنبش اسلامی ارائه می کند و تداعی کننده غم و اندوه و ناراحتی و مصیبت خواهد بود . بنابراین لازم است که موسساتت اسلامی نمایانگر سرزندگی ، نشاط و شادی باشند و در جشنها و مجالس سرور و شادی نیز حضور یابند . ما باید تماس خود را با افراد بر پایه ای منظم ، مداوم و مستمر بنا کنیم نه آن که تنها وقتی به دیگران نیاز داریم به آنها سر بزنیم . تصور کن که کارمند یا پسرت را تنها زمانهایی که به پول احتیاج دارند ببینی . آیا به طور ناخودآگاه از دیدن آنها ناراحت نخواهی ؟

و.راهبرد غیر مستقیم

افراد از راههای مختلف به اسلام و اجرای دستورهای آن گرایش می یابند . در این میان بسیاری از مردم به صورت غیر مستقیم پایبند به اسلام می شوند . مثلا" اگر شما یک بازی ورزشی ( یا هر سرگرمی و فعالیت مجاز دیگر ) بر گزار کنید و در کنار آن به اقامه نماز و ایراد موعظه ای شامل رهنمودها و تذکرات کوتاه بپردازد ، برخی از شرکت کنندگانی که قبلا" پایبند نماز توجه بیشتری خواهند کرد . به همین نحو در گردهماییهای اجتماعی و مهمانیهای شبانه اگر محتوای اسلام را تنها از طریق موعظه معرفی کنید جذابیتی برای دیگران نخواهد داشت . صورت جمعی و برای جمع به کار گرفته شود . و هم به صورت فردی و برای فرد . مهم در این میان روابط صمیمی و دوستانه ای است که بستر انتقال پیام اسلامی و جذب دلها به سوی اسلام قرار می گیرد .

 


88/6/26
10:21 عصر

به سوی رشدوپرورش فکری 1

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

به سوی رشد و پرورش فر دی

دکتر هشام الطالب

سعی می کنیم با ترکیبی از حکایت های طنز آمیز ، تذکرات آموزنده و نمونه های عملی،به ارائه نکته هایی درباره رشد و شکوفایی درون بپردازیم که برای خود سازی اساسی است ولی گاهی آنها را به فراموشی می سپاریم. این بخش را با معرفی الگویی به صورت سه گام عملی آغاز می کنیم که خود باید آنها را انجام دهی تا به سوی خود سازی هدایت شوی و بتوانی:

?    خود را شناسایی کنی،

?    خود را منظبط کنی،

?    خود را بازگو کنی.

نمی خواهیم در اینجا از همه چیز سخن بگوییم بلکه تنها به این می پردازیم که برای موفقیت در امر هدایت ، مدیریت و رهبری چگونه نباید بود، به چیز هایی توجه باید داشت و اینکه عمیق تر و دقیق تر باید نگریست .بر این اساس یک برنامه عملی فردی برای رشد و خود سازی و تحول درون ارائه می کنیم .

اول. خود را شناسایی کن

الف: مثل آقای (بیدرد) نباش

آقای (بیدرد) به سال 1300 خورشدی پا به جهان گذاشت.در دوران تحصیل نمره هایی بین 10 تا 15 می گرفت . سال 1323 با دوشیزه (بی فروغ) ازدواج کرد.پسری به نام (یکسان ) و دختری به نام (کمینه) دارد.او 40سال بی فراز و نشیب در عمر شغلی خود سپری کرده و چند سمت عادی داشته است. هر گز هیچ کاری را که نیاز به جردت و شجاعت داشته باشد نکرده و مهارت خاصی هم نداشته است. هیچ گاه در کاری با کسی درگیر نشده و همواره سعی کرده است که آنچه را دارد از دست ندهد. نوشته مورد علاقه او کتابی بوده است به نام (درگیر نشو: داستان زندگی بی خطر).او شصت و چند سال عمر عادی را بدون هدف ، برنامه ،خواسته،عزم،تصمیم و اعتماد به نفس پشت سر گذاشته است.بر سنگ مزارش نوشته است :

دراینجا :         بیدرد آرمیده است

                    تولد:1300 درگذشت: 1321   دفن:1364

                   هرگز نکوشید کاری کند

                   از زندگانی اندکی خواست

                   زندگی خواسته اش را داد

ب.اسیر توقعات بیجا نشو

گاه دو برادر دینی را می بینیم که هر یک یک فکر می کنند نسبت به دیگری بسیار لطف کرده اند ولی در مقابل آن،محبت ندیده اند. این افکار مخرب و بی اساس است. از آن بدتر اینکه فکر کنیم همه به ما بسیار مدیون اند و ما هیج دینی نسبت به آنها نداریم . علت اصلی این است که بشر ذاتاً چیزی را که به دیگری می دهد بزرگ می دهد و آنچه را دریافت می دارد کوچک می شمارد.این خصوصیت مصداق این گفتار است که : (وقتی با حق با من است کسی به خاطر نمی سپارد و وقتی من اشتباه می کنم کسی فراموش نمی کند.) هیچ یک از این قبیل گفته ها معیار نیستند.اگر بخواهیم حسابی و اقعی و درست با دیگران داشته باشیم باید بر روی یک ورق کاغذ با دقت تمام،همه آنچه را به دیگران داده ایم و همه آنچه را گرفته ایم بنویسیم .معیار سنجش ما در این زمینه باید اسلام باشد .در نوشتن این بدهی ها و طلب کاریها نیز باید با افراد آگاه و عالمان دین مشورت کنیم و اگر قانون و حکم خاصی در اسلام است به آن تن دهیم .مثلاً در تقسیم ارث باید نه به حکم احساسات و تعصبات خود بلکه بر اساس قانون و شریعت اسلام عمل کنیم .این شعر عربی، حکمتی بزرگ را در خویش نهفته دارد.

عین الرضی عن کل عیب کلیله

لکن عین السخط تبدی المساویا

 

(چشم محبت بغیر حسن نبیند**** دیده نفرت هماره عیب گزیند)

ج.خود را با دیگران مقایسه نکن

ضرب المثلی می گوید:(هر که به دیگران بنگرد،از غم بمیرد.)چشم دوختن به دیگران،انسان را مانند سرطان از درون می خورد. به مال و منال و موقعیت دیگران توجه می کنی، حسرت می خوری و ناراحت می شوی که چرا از موقعیت ، حقوق،ثروت،شخصیت،احترام،سلامت و خانواده گرم دیگران بی بهره ای بی آنکه از خود بپرسی که :دیگران چه کرده اند که لایق آنچه دارند شده اند؟چه اندازه زحمت کشیده اند؟چند سال از عمر خود را صرف کرده اند؟فراموش کرده ای که که روزی تنها به دست خداست و اوست که اراده خود را عملی می کند.او حکیم است،پاسخ همه را داردو کسی نمی تواند به او اعتراض کند .

).

اسلام به ما آموخته است که:

1.در امور دنیا خود را با فقرا ،بیچارگان،درماندگان،و ناتوانان مقایسه کن و الحمد لله بگو و اعتراف کن که خدا به من بیش از لیاقتم داده ام .

2.در علم و دانش و تقوی خود را با دانشندان و حکمای بزرگ و اولیای خدا مقایسه کن و سخت بکوش آگاهی،فرهیختگی و پاکی بیشتری به دست آوری. به موازات آن از خدا عفو و بخشش و آمرزش بخواه.

به یاد داشته باش که آنچه از عیب ها و ضعف های خود می دانی یقین است و انچه از ضعف های دیگران می دانی تنها ظن و گمان است .مضحک است که انسان در مقایسه افراط کند و ان را مبنای ارزیابی قرار دهد زیرا آنچه از دیگران نمی دانیم بسیار بیشتر است از انچه می دانیم. مواظب باش که جا نخوری بعد از یک بررسی منتقدانه ، خود را بدهی برای سازمان بیابی و دیگران را دارایی .پس قبل از انکه از خود بپرسی که سازمان برای تو چه کرده ببین تو به سازمان چه داده ای .