سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/28
6:28 عصر

بخش دوّم اهمیت توحید و انواع آن

بدست کیوان محمودی در دسته مذهبی

 

در صفحات گذشته بیان نمودیم که خداوند، پری‌ها و انسان‌ها را برای انجام عبادت خالصانه برای او آفریده است. دلیل این امر عظمت و فضیلت عبادت است. به همین دلیل خداوند سبحانه از ابراهیم -علیه السلام- به نیکی یاد می‌کند و تأیید می‌نماید که او به دین حنیف اعتقاد داشته و جزو مشرکین نبوده است. همچنین خداوند فرموده است: )إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ(. (النحل: 120).

«ابراهیم (به تنهایى) امتى بود مطیع فرمان خدا; خالى از هر گونه انحراف; و از مشرکان نبود».

امین‌الدین طبرسی می‌نویسد: )کَانَ أُمَّةً( یعنی وی به علت داشتن کمال در زمینه صفات خیر، به تنهایی، یک امّت بود. مجاهد می‌گوید: وی به تنهایی فرد مؤمن و در تمام حیاتش موّحد بود، در حالی که مردم کافر بودند. قتاده می‌گوید: وی امامی هدایتگر و اسوه‌ای بود که از او پیروی می‌شد. همچنین او «قانت» یعنی مطیع پروردگار و همواره در حال عبادت و «حنیف» یعنی در راه پیروی بر مسیر مستقیم بود و به سوی اسلام گرایش و تمایل داشت و از آن انحرافی نداشت. عبارت ?وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ? کفار قریش را تکذیب می‌کند که آنها گمان می‌کردند که از پیروان ابراهیم -علیه السلام- هستند[1].

خداوند بزرگ و بلندمرتبه از اهل بهشت به نیکی یاد می‌کند و یکی از دلایل دخول آنها در بهشت را شرک نورزیدن آنها به پروردگارشان می‌داند. خداوند می‌فرماید: )وَالَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ( (المؤمنون: 59).

«و آنها که به پروردگارشان شرک نمى‏ورزند».

فیض کاشانی می‌گوید: آنها کسانی هستند که نسبت به پروردگار خود شرک‌ جلی و یا خفی نمی‌ورزند[2].

پس بدانیم که آنها نسبت به خداوند شرک جلی مانند بت‌پرستی، و شرک خفی مانند ریا و انجام اعمال با اهداف دنیوی و ... نمی‌ورزند. این امر به روشنی ضرورت عبادت کامل برای پروردگار سبحانه و بی‌توجهی به مردمان را بیان می‌کند.

در این باره روایت‌های متعددی از ائمه اهل بیت -علیهم السلام- روایت شده است:

-           از ابی حمزه روایت شده است که از ابوجعفر [امام محمد باقر] -علیه السلام- روایت می‌کند که فرمود: هیچ چیزی با ثواب‌تر از شهادت «لا إله إلاّ الله» نیست. زیرا ارزش هیچ چیزی به اندازه بزرگی و عظمت خداوند نیست و هیچ کس با او در امر [ادارة جهان] شریک نیست[3].

-           از امام رضا به نقل از اجدادش -علیهم السلام- روایت شده است: که پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «التوحید ثمن الجنة»: «توحید بهای بهشت است»[4].

-           از امام علی -علیه السلام- روایت شده است: که پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «التوحید ثمن الجنة»: «پاداش کسى که خداوند نعمت توحید به او ارزانی داده جز بهست نیست»[5].

-           از امام رضا از اجدادش -علیهم السلام- روایت شده است که فرمود: از پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- شنیدم که فرمود:«قال الله عزّ وجل: إنّی أنا الله لا إله إلاَّ أنا فاعبدونی، ومن جاء منکم بشهادة أنْ لا إله إلاّ الله بإخلاص دخل فی حصنی ومن دخل فی حصنی أَمِنَ مِنْ عذابی».

«خداوند عزّ و جلّ فرمود: بی‌‌تردید من الله هستم و جز من خدایی بحق نیست. پس مرا عبادت کنید. هر کدام از شما که شهادت لا إله إلاّ الله را با اخلاص [با خود] بیاورد، در حریم امن من داخل خواهد شد، و کسی که وارد حریم امن من شود از عذاب من در امان خواهد بود»[6].

پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- در حدیثی مردمان موّحدی را وصف می‌نماید که خداوند را به یکتایی و یگانگی یاد می‌کنند و روز قیامت به علت علاقه و ارتباط شدید آنها با پروردگارشان، یکی دانستن خداوند، عدم فروتنی در برابر غیر او و توکل شدید آنها بر خداوند در هنگام بلاها و مصیبت‌ها بدون حساب وارد بهشت می‌شوند. پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «هم الذین لا یسترقون ولا یکتوون وعلى ربهم یتوکّلون»: «آنها کسانی هستند که بخاطر دم و دعاخوانى نزد کسى نمیروند و جسم‌های‌شان را بخاطر تداوى داغ نمی‌کنند و بر خداوندشان توکل می‌نمایند»[7].

خواننده گرامی! بنابراین خودتان بیندیشید و قضاوت کنید آیا شما از جمله کسانی هستید که آنچه را که خداوند مبنی بر پرستش او و پرهیز از شرک امر فرموده است انجام می‌دهید؟ یا از آن کسانی هستید که به مخلوقات تعلّق خاطر پیدا کرده‌اید و در مقابل خداوند آنها را می‌خوانید و بدانها امیدوار شده‌اید؟

شما براساس جوابی که به این سؤال می‌دهید، جایگاه خودتان را به خوبی می‌شناسید. آیا شما از جمله کسانی هستید که خداوند توحید خالص را به آنها ارزانی داشته است، یا جزو افرادی هستید که در برابر غیر خداوند خضوع و فروتنی می‌کنند، و به غیر او اعم از انسانها و غیره توکل و اعتماد می‌کنند. هر کدام از این دو دسته حساب و جزای مخصوص به خود را دارند.

 انواع توحید

براساس آنچه در قرآن کریم و نصوص وارده از سوی ائمه -علیهم السلام- آمده است، می‌توان توحید و یکی دانستن خداوند شرایط شایسته آن را به سه نوع تقسیم کرد: توحید ربوبیت، توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات.

با توکل بر خداوند در صفحات آینده هر کدام از انواع توحید را در جای خود به تفصیل بیان خواهیم کرد. انسان با شناخت توحید در می‌یابد که آیا او به همراه کاروان [پیروان] پیامبران -علیهم السلام- و همچنین پیروان راستین آنها یعنی ائمه -علیهم السلام- و نیکوکاران پس از ایشان سیر می‌کند یا از راه و روش آنها منحرف شده است؟ هر انسانی قاضی و مسؤول اعمال خودش است.

 


[1]- تفسیر جامع‌الجوامع (2/312).

[2]- تفسیر صافی (3/402)، تفسیر معین (2/908) و تفسیر کنزالدقائق (9/195).

[3]- بحارالأنوار (3/3)، التوحید (19) و ثواب الأعمال (3).

[4]- بحارالأنوار (3/3)، نگا : الأمالی، الطوسی (569) و مجموعة ورام (2/70).

[5]- بحارالأنوار (3/5)، نگا: الاختصاص، (225) و الأمالى، الصدوق (386) و الأمالی، الطوسی (429، 569) و التوحید: (22).

[6]- بحارالأنوار (3/5)، نگا : الاختصاص (225)، الأمالی صدوق (386)، الأمالی طوسی (429 و 569)، التوحید (22).

[7]- بحارالأنوار (3/5)، نگا : التوحید (24)، عیون‌الأخبار (2/134)، کشف الغمه (2/135).


88/6/28
6:24 عصر

اهمیت توحید و انواع آن

بدست کیوان محمودی در دسته مذهبی

 

بخش اول: هدف از فرستادن پیامبران -علیهم السلام

 

 

هدف از فرستادن پیامبران

 

خداوند ثقلین (انسان‌ها و جنیان) را آفریده است تا او را عبادت کنند. خداوند در قرآن کریم این هدف را بیان نموده و فرموده است: )وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْأِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ( (الذاریات: 56).

«من پری‌ها و انسان‌ها را فقط برای پرستش خودم آفریده‌ام.»

همچنین می‌فرماید: )وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ( (الإسراء: 23).

«[ای انسان] پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید».

همچنین پیامبران را در میان آنها برانگیخت و کتاب‌های آسمانی را برای آنها نازل فرمود تا بندگانش را به سوی توحید رهنمون گردند. خداوند تعالی فرموده است: )وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ( (النحل: 36).

«ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید; و از طاغوت اجتناب کنید!».

پس همة پیامبران از نوح -علیه السلام- تا خاتم پیامبران محمد -صلى الله علیه وآله وسلم- دعوتشان را با فراخواندن مردم به توحید پروردگار آغاز کرده‌اند. خداوند می‌فرماید: )لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ( (الأعراف: 59).

«ما نوح را به سوى قومش فرستادیم; او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى بحق جز او براى شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگى مى‏ترسم!».

خداوند بزرگ همچنین فرموده است: )وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ( (الأعراف: 65).

«و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى بحق براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمى‏کنید؟!».

همچنین فرموده است: )وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ( (الأعراف: 73).

«و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودى بحق براى شما نیست».

همچنین فرموده است: )وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ( (الأعراف: 85).

«و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى بحق ندارید».

محمد -صلى الله علیه وآله وسلم- خاتم پیامبران 13 سال در مکه ماند و قومش را به سوی توحید و پرهیز از شرک دعوت کرد. خداوند در این باره می‌فرماید: )قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً(. (الأنعام: 151).

«بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید».

حاج میرسیدعلی حائری می‌گوید: خداوند سبحانه در ابتدا از توحید سخن گفته و مردم را بدان دعوت نموده، سپس آنها را از شرک ورزیدن نهی کرده است. زیرا شرک در رأس همة محرّمات قرار دارد و خداوند هیچ عملی را به همراه شرک نخواهد پذیرفت[1].

پیامبران -علیهم السلام- خداوند را آنگونه که لازم است عبادت می‌کردند و هیچ چیزی را به عنوان شریک برای او قرار نمی‌دادند. ائمة اهل بیت -علیهم السلام- و یاران بزرگوار پیامبر -رضی الله عنهم- از این راه به طور کامل پیروی و تبعیت می‌کردند. همة اصحاب -رضی الله عنهم- پیر و جوان، زن و مرد، بنده و آزاده عقیده دعوت به سوی توحید را که خداوند تبارک وتعالی را به شایستگی بزرگ می‌دارد، پاسخ دادند، این امری بود که پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- در هر زمان و مکان یارانش را بر آن اساس تربیت می‌نمود و محبت خداوند تبارک وتعالی و خوف از او را در دل‌های آنان جای داده بود.

از معاذ بن جبل -رضی الله عنه- روایت شده است: پشت سر رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- بر مرکب نشسته بودم. پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «ای معاذ آیا می‌دانی حق خداوند بر بندگان چیست؟» و سه بار آن را تکرار نمود گفتم: خداوند و پیامبرش می‌دانند. پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «حق خداوند بر بندگان آن است که چیزی را شریک او قرار ندهند».

سپس فرمود: «آیا می‌دانی اگر بندگان چنین کنند چه حقی بر پروردگار دارند؟» معاذ می‌گوید: گفتم: خداوند و پیامبرش می‌دانند. پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- فرمود: «اینکه آنها را عذاب ندهد» یا فرمود: «اینکه آنها را وارد آتش [دوزخ] ننماید»[2].

می‌بینید که خداوند عزّ وجل مخلوقات را فقط بدان علت آفریده است تا او را عبادت کنند و برای او شریکی قرار ندهند و آنرا به این کار دستور داده است. خداوند همة پیامبران -علیهم السلام- را برانگیخته و مبعوث کرده است تا مردم را به عبادت و پرستش خداوند یکتا دعوت کنند. پس هر کسی که از اوامر پروردگار اطاعت کند، پاداش او بهشت است، و کسی که از فرمان الهی سرپیچی کند سزایش آتش [جهنم] است. از عذاب آتش به خداوند پناه می‌بریم.