سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/26
10:21 عصر

به سوی رشدوپرورش فکری 1

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

به سوی رشد و پرورش فر دی

دکتر هشام الطالب

سعی می کنیم با ترکیبی از حکایت های طنز آمیز ، تذکرات آموزنده و نمونه های عملی،به ارائه نکته هایی درباره رشد و شکوفایی درون بپردازیم که برای خود سازی اساسی است ولی گاهی آنها را به فراموشی می سپاریم. این بخش را با معرفی الگویی به صورت سه گام عملی آغاز می کنیم که خود باید آنها را انجام دهی تا به سوی خود سازی هدایت شوی و بتوانی:

?    خود را شناسایی کنی،

?    خود را منظبط کنی،

?    خود را بازگو کنی.

نمی خواهیم در اینجا از همه چیز سخن بگوییم بلکه تنها به این می پردازیم که برای موفقیت در امر هدایت ، مدیریت و رهبری چگونه نباید بود، به چیز هایی توجه باید داشت و اینکه عمیق تر و دقیق تر باید نگریست .بر این اساس یک برنامه عملی فردی برای رشد و خود سازی و تحول درون ارائه می کنیم .

اول. خود را شناسایی کن

الف: مثل آقای (بیدرد) نباش

آقای (بیدرد) به سال 1300 خورشدی پا به جهان گذاشت.در دوران تحصیل نمره هایی بین 10 تا 15 می گرفت . سال 1323 با دوشیزه (بی فروغ) ازدواج کرد.پسری به نام (یکسان ) و دختری به نام (کمینه) دارد.او 40سال بی فراز و نشیب در عمر شغلی خود سپری کرده و چند سمت عادی داشته است. هر گز هیچ کاری را که نیاز به جردت و شجاعت داشته باشد نکرده و مهارت خاصی هم نداشته است. هیچ گاه در کاری با کسی درگیر نشده و همواره سعی کرده است که آنچه را دارد از دست ندهد. نوشته مورد علاقه او کتابی بوده است به نام (درگیر نشو: داستان زندگی بی خطر).او شصت و چند سال عمر عادی را بدون هدف ، برنامه ،خواسته،عزم،تصمیم و اعتماد به نفس پشت سر گذاشته است.بر سنگ مزارش نوشته است :

دراینجا :         بیدرد آرمیده است

                    تولد:1300 درگذشت: 1321   دفن:1364

                   هرگز نکوشید کاری کند

                   از زندگانی اندکی خواست

                   زندگی خواسته اش را داد

ب.اسیر توقعات بیجا نشو

گاه دو برادر دینی را می بینیم که هر یک یک فکر می کنند نسبت به دیگری بسیار لطف کرده اند ولی در مقابل آن،محبت ندیده اند. این افکار مخرب و بی اساس است. از آن بدتر اینکه فکر کنیم همه به ما بسیار مدیون اند و ما هیج دینی نسبت به آنها نداریم . علت اصلی این است که بشر ذاتاً چیزی را که به دیگری می دهد بزرگ می دهد و آنچه را دریافت می دارد کوچک می شمارد.این خصوصیت مصداق این گفتار است که : (وقتی با حق با من است کسی به خاطر نمی سپارد و وقتی من اشتباه می کنم کسی فراموش نمی کند.) هیچ یک از این قبیل گفته ها معیار نیستند.اگر بخواهیم حسابی و اقعی و درست با دیگران داشته باشیم باید بر روی یک ورق کاغذ با دقت تمام،همه آنچه را به دیگران داده ایم و همه آنچه را گرفته ایم بنویسیم .معیار سنجش ما در این زمینه باید اسلام باشد .در نوشتن این بدهی ها و طلب کاریها نیز باید با افراد آگاه و عالمان دین مشورت کنیم و اگر قانون و حکم خاصی در اسلام است به آن تن دهیم .مثلاً در تقسیم ارث باید نه به حکم احساسات و تعصبات خود بلکه بر اساس قانون و شریعت اسلام عمل کنیم .این شعر عربی، حکمتی بزرگ را در خویش نهفته دارد.

عین الرضی عن کل عیب کلیله

لکن عین السخط تبدی المساویا

 

(چشم محبت بغیر حسن نبیند**** دیده نفرت هماره عیب گزیند)

ج.خود را با دیگران مقایسه نکن

ضرب المثلی می گوید:(هر که به دیگران بنگرد،از غم بمیرد.)چشم دوختن به دیگران،انسان را مانند سرطان از درون می خورد. به مال و منال و موقعیت دیگران توجه می کنی، حسرت می خوری و ناراحت می شوی که چرا از موقعیت ، حقوق،ثروت،شخصیت،احترام،سلامت و خانواده گرم دیگران بی بهره ای بی آنکه از خود بپرسی که :دیگران چه کرده اند که لایق آنچه دارند شده اند؟چه اندازه زحمت کشیده اند؟چند سال از عمر خود را صرف کرده اند؟فراموش کرده ای که که روزی تنها به دست خداست و اوست که اراده خود را عملی می کند.او حکیم است،پاسخ همه را داردو کسی نمی تواند به او اعتراض کند .

).

اسلام به ما آموخته است که:

1.در امور دنیا خود را با فقرا ،بیچارگان،درماندگان،و ناتوانان مقایسه کن و الحمد لله بگو و اعتراف کن که خدا به من بیش از لیاقتم داده ام .

2.در علم و دانش و تقوی خود را با دانشندان و حکمای بزرگ و اولیای خدا مقایسه کن و سخت بکوش آگاهی،فرهیختگی و پاکی بیشتری به دست آوری. به موازات آن از خدا عفو و بخشش و آمرزش بخواه.

به یاد داشته باش که آنچه از عیب ها و ضعف های خود می دانی یقین است و انچه از ضعف های دیگران می دانی تنها ظن و گمان است .مضحک است که انسان در مقایسه افراط کند و ان را مبنای ارزیابی قرار دهد زیرا آنچه از دیگران نمی دانیم بسیار بیشتر است از انچه می دانیم. مواظب باش که جا نخوری بعد از یک بررسی منتقدانه ، خود را بدهی برای سازمان بیابی و دیگران را دارایی .پس قبل از انکه از خود بپرسی که سازمان برای تو چه کرده ببین تو به سازمان چه داده ای .