سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/26
10:58 عصر

توحید

بدست کیوان محمودی در دسته مذهبی

lbifd

¯ توحید?

برادر ، خواهر ، در آغاز این گفتار که مقدمه ای خواهد بود برای گفتارهایی که در آینده درباره توحید به دنبال هم می آیند مناسب است که چند سوال را مطرح نمائیم و آنگاه درباره آنها به بررسی بپردازیم مشروط به اینکه در بحث های خود بر فهم صحیح قرآن که مستلزم آگاهی به معانی اصیل لغات عربی است متّکی باشیم.  

آیا خدا آن همه پیامبران را برای چه فرستاد ؟ آیا ایشان با نثار مال و جان خود برای ثابت کردن این مطلب آمدند که این جهان خالقی دارد زنده ، دانا ، بااراده ، توانا ، شنوا ، بینا ، گویا ، بی مانند ، لامکان و رازق ؟ و یا اینکه مردم بپذیرند که علاوه بر موجودات محسوس ، موجوداتی نامرئی و نامحسوس مانند ملائکه و جن وجود دارند؟ و یا اینکه خدا فرموده هایی دارد که به صورت کتاب هایی از آسمان فرو آمده است؟ و یا بعضی از مردان فرستاده و برگزیده وی هستند؟ و یا به دنبال این زندگی باری دیگر زنده می شوند و جهانی دیگر در پیش دارند؟ آیا هدف از ارسال و برگزیدن فرستادگان و پیامبران بی شمار این بوده است که مردم نسبت به مسائل فوق یقین پیدا کنند ؟ آیا توحید و ایمان این است و شرک و کفر خلاف آن ؟ آیا با گزاردن نمازهای پنج گانه و ادای زکوه و روزه ی ماه رمضان و حج به صورت معمولی امروزی هر انسان به صف مؤمنین در می آید؟ آیا جامعه ما و اصولاً جوامع اسلامی در حال حاضر با نظام های فردی و خانوادگی و اجتماعی و روابط بین المللی و قوانین سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و مدنی و سیستم فرهنگی شان جوامعی هستند که خدا از فرستادگانش خواست تا برای آن جهاد نمایند؟ آیا معنی اسلام این است و جاهلیت خلاف آن ؟

 با کمال تأسف باید گفت که جواب این همه سوالات یک کلمه است وآن هم « نه » .

می دانیم که این جواب تعجّب و حتی گاهی انکارت را برمی انگیزاند ولی باید این را بدانی که این را من نمی گویم بلکه قرآن می فرماید و اگر تاکنون چیزی را نشنیده ای باید بپذیری که خیلی چیزها هست که تا کنون من و شما آنها را نشنیده ایم و در عین حال حقیقت داشته و روزی همچون آفتاب آشکار خواهند گشت.

اینک به طور اجمال بر آنچه که گفته شد از قرآن دلیل می آورم به یاری خدا در آینده به تفصیل مطالب خواهم پرداخت.

آیه 9 سوره الزخرف ، آیه 8سوره الزّمر ، آیه 61 العنکبوت و آیه 25 لقمان با صراحت می گوید که مشرکان « الله » را خالق کرّات آسمانی و زمین و گرداننده ماه و خورشید دانسته و جز وی خالقی را  نمی شناسند.

آیه 87 سوره الزّخرف می فرماید که مشرکان اعتراف دارند که تنها الله خالق ایشان است.

آیه 63 العنکبوت می گوید که ایشان ( مشرکان ) می دانندکه بارانیدن باران و رویاندن گیاهان و درختان و روزی دهنده تنها الله است.

آیه های 84 ، 85 ، 86 ، 87 ، 88 ، 89 المؤمنین روشن می سازد که مشرکین معتقدند که « الله » بر کره ی زمین و آنچه در آن هست و کرّات آسمانی و بر همه چیز تسلّط داشته و قادر بر تصرف در آنها است و تنها وی پناهگاه حقیقی است و جز وی پناهگاه حقیقی وجود ندارد پس معلوم می شود که مشرکین به ذات خدا و صفاتش ( حیات ، اراده ، قدرت و...) یقین دارند و این یقین ایشان را از شرک بیرون نمی آورد.

آیه 24 المؤمنون و آیه 7 حجر و آیه 21 الفرقان و آیه 27 النجم و چندین آیه ی دیگر بیان می نمایند که مشرکین معتقد به وجود ملائکه هستند و ایشان را از بشر نزدیکتر به خدا می دانند . آیه 6 الجّن و غیر آن اعتقاد مشرکین را به وجود جنّ پیش می کشند.آیه 89 از البقره آشکار می سازد که یهود یقین داشته اند که قرآن کلام خداست آن گونه که می دانستند که تورات از سوی خدا آمده است مشرکین یهود و نصاری به حقیقت رسالت و نبوّت معتقد بودند و طبق آیه 146 البقره یهود یقین دارد که حضرت محمّد پیغمبر خداست . آیه 80 و 111 البقره بیان می نماید که یهود و نصاری به قیامت و جهنم و بهشت معتقدند.

در این که مشرکین عرب مراسم حج را به جای می آورند و نوعی نیایش در مسجدالحرام انجام می دادند و قسمتی از ثروت خود را در راه خدا صدقه می دادند شکی نیست و هرکس که مختصر مطالعه ای در تاریخ داشته باشد این را می داند و قرآن هم در سوره البقره و الانعام و الانفال و.. آن را بیان می نماید. از این دلیل برمی آید که تنها یقین داشتن به ذات خدا و صفات مشروحه اش و به ملائکه و کتاب های آسمانی و پیغمبران و روز قیامت انسان را از شرک بیرون نمی آورد اکنون می دانم که این سوال ذهنت را به خود مشغول می دارد که پس انسان چگونه موحّد ، مؤمن و مسلم می شود و توحید ، ایمان و اسلام چه معنی دارد به یاری خدا جواب این سوال ها را در گفتارهای آینده روشن خواهم ساخت.

برادر ، خواهر ، در این که در گفتار گذشته با آنچه تاکنون من و شما درباره ایمان و اصول دین و اسلام   شنیده ایم مخالفت شده است شکّی نیست زیرا همیشه گفته شده که اصول دین ایمان به خدا و ملائکه و کتاب هایش و پیامبرانش و روز رستاخیز و مقدّر است و فروع دین گفتن کلمه شهادت و گزاردن نمازهای پنج گانه و ادای زکوه و روزه ی ماه رمضان و حج بیت . اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که پس کدام یک درست است؟

چنانکه می دانید گفتار سابق به طور اختصار بر آیات قران متکی بود و نیز آنچه درباره ایمان و اسلام گفته شده نه تنها نادرست نیست بلکه همان چیزی است که کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) آن را بیان داشته است. در پاسخ باید گفت که مخالفت مبنی بر شرح نادرستی است که در آن باره گفته اند و در حقیقت مخالفتی نیست زیرا من با تکیه بر آیات قرآن و لغت عربی به شرح مطلب می پردازم تا ایمان و اسلام و توحید و کفر و جاهلیت و شرک شناخته شود و بهتر است ابتدا مطالب را عنوان کرده و سپس به شرح بپردازم.

چون مشرکین به وجود خدا و صفات مشروحه اش یقین دارند پس ایمان به خدا معنی دیگری دارد و آن پذیرفتن این است که جز « الله » نیروی موثر و حاکمی و به عبارت دیگر فریادرس و فرمانروائی نیست آنگونه که روش زندگی بر این عقیده مبتنی گردد. و ایمان به ملائکه این است که پذیرفته شود که خداوند برای رسانیدن امر خود به بنی آدم در زمینه روشن نمودن طریقه ی زندگی؛موجوداتی به نام ملائکه را به کار می گیرد که از عصمت و امانت و صداقت و اطاعت برخوردارند و در رسانیدن فرمان خدا سرپیچی و خیانت از ایشان سر نمی زند و با نیروی خود شیاطینی را که در سر راه کمین کرده اند دفع می نماید در نتیجه امر خدا دست نخورده به بشر رسیده و بهانه ای برای سرپیچی نمی ماند.

ایمان به کتاب های آسمانی این است که خداوند برای روشن نمودن راه درست زندگی انسان قوانینی را فرستاده و وی را مکلّف به پیروی از آن کرده است . و ایمان به فرستادگانش یعنی این که خداوند برای رسانیدن امر خود به انسان ها از خود ایشان مردانی شایسته را برگزیده که با نثار جان و مال آن را از ملائکه دریافت و بدون کم و کاست به مردم رسانیده اند و خود در عمل پیشقدم و الگوی دیگران بوده اند.

ایمان به آخرت این است که انسان با علم به زندگی پس از مرگ و محاسبه و مجازات در عقیده و گفتار و کردار خود احساس مسئولیت نموده و از خط قانون خدا منحرف نشود. گفتن کلمه شهادت اعلام این مطلب است که گوینده جز « الله » فریادرس و فرمانروائی نمی شناسد و در زندگی پایبند قانونی است که محمّد صلی الله علیه وسلم فرستاده خدا آورده است . لازم است یادآور شوم که بسیار می شنویم بعضی از واعظین می گویند هر کس کلمه شهادت را گفت به صف اهل ایمان و توحید در می آید باید پرسید که آیا تنها برزبان آوردن کلمه کافیست یا مطلوب ، معنی آن است؟ خواهند گفت معنی آن.ولی آیا هرگز معنی درست کلمه را بیان نموده اند و آیا شما چند نفر از مسلمانان امروز را می شناسید که این کلمه را به این معنی که جز الله فریادرس و فرمانروائی را نمی پذیریم ، برزبان آورده و با خدای خود پیمان بسته باشند؟ آنچه که ایشان به عنوان معنی این کلمه به مردم معرفی کرده اند همان طور است که در گفتار سابق روشن نمودیم که مشرکین دارای آن هستند. از آنچه گذشت آشکار می شود که تنها یقین داشتن به مطالبی ارزش نداشته و ایمان نامیده نمی شود بلکه باید عملاً به آن یقین پایبند بوده و به خلاف مقتضای آن رفتار ننمایند. پس از این بیان کوتاه ، وقت پرداختن به تفصیل مطالب است و چون قرآن به لغت عربی فرود آمده است باید در فهم آن بر آگاهی کامل از لغات عربی اعتماد شود و چون بحث ما درباره توحید است باید معنی کلمات « اله » « رب » و « عبادت » و « دین » که با این بحث پیوستگی بسیار محکم دارند به بهترین وجه دانسته شوند و با مراجعه به کتاب لغت های « العین ، صحاح اللغه، القاموس و مقاییس اللغّه و .. معانی این کلمات به شرح زیر معلوم می گردند. ....