سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/27
8:55 عصر

متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر

بدست کیوان محمودی در دسته عمومی

« متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر »

 

 ماده ?

    تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .

 ماده ?

    هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت  دیگر ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است ، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد . گواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده  باشد.

 ماده ?

    هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد .

 ماده ?

    احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع  است.

 ماده ?

    احدی  را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد .

 ماده ?

    هر کس حق دارد که شخصیت حقوق او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود .

 ماده ?

    همه در برابر قانون ، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند.همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند.

 ماده ?

    در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده  باشد ، هر کس حق رجوع به محاکم ملی صالحه دارد .

 ماده ?

    احدی  را نمی توان خود سرانه توقیف ، حبس یا تبعید نمود .

 ماده ??

    هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید.  

 ماده  ??

    الف) هر کس به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه  محسوب خواهد شد تا وقتی  که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع ازاو تامین شده باشد ، تقصیر او قانونا محرز گردد.

    ب) هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب ، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمی شده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق می گرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.

 ماده ??

    احدی در زندگی  خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های  خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد.

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.

     ب) هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد.

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.

     ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول  و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی توان از این حق استفاده نمود .

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد ، که دارای تابعیت باشد.

     ب) احدی را تمی توان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.

 ماده ??

    الف) هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت یا مذهب با هم دیگر زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی می باشند.

     ب) ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود .

     پ) خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود.

 ماده ??

     الف) هر شخص ، منفردا یا به طور اجتماعی حق مالکیت دارد .

     ب) احدی را تمی توان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود .

 ماده  ??

    هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده  و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

 ماده ??

    هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق  مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد .

 ماده ??

     الف) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد.

     ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ،  خواه مستقیما و خواه با وساطت  نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید.

     ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید.

    پ) اساس و منشا قدرت حکومت  ، اراده مردم است . این اراده  باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری ، صورت پذیرد .انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی  رای  را تامین  نماید .

 ماده ??

    هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد. 

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

     ب) همه حق دارند که بدون هیچ  تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت نمایند.

     پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید.

     ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.

 ماده ??

    هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و به خصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری ، با اخذ حقوق، ذیحق می باشد.

 ماده ??

     الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری  که به علل خارج از اراده  انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.

     ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج  به دنیا آمده باشند ، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.

 ماده ??

     الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد . آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تا همه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.

     ب) آموزش و پرورش باید به طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشری را تقویت کند . آموزش و پرورش باید حسن تفاهم ، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح ، تسهیل نماید.

    پ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.

 ماده ??

    الف) هر کس حق دارد در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند ، از فنون و هنرها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد.

    ب) هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی ، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود.

 ماده ??

    هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.

 ماده ??

    الف) هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد آزاد کامل شخصیت او را میسر سازد.

     ب) هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های خود ، فقط تابع محدودیت هایی است که به وسیله قانون ، منحصرا به منظور تامین شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران و برای مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی ، در شرایط یک جامعه دموکراتیک  وضع  گردیده  است.

     پ) این حقوق و آزادی ها ، در هیچ موردی نمی تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.

 ماده ??

    هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را ازبین ببرد ویا در آن راه ، فعالیتی بنماید.

ک


88/6/26
10:58 عصر

توحید

بدست کیوان محمودی در دسته مذهبی

lbifd

¯ توحید?

برادر ، خواهر ، در آغاز این گفتار که مقدمه ای خواهد بود برای گفتارهایی که در آینده درباره توحید به دنبال هم می آیند مناسب است که چند سوال را مطرح نمائیم و آنگاه درباره آنها به بررسی بپردازیم مشروط به اینکه در بحث های خود بر فهم صحیح قرآن که مستلزم آگاهی به معانی اصیل لغات عربی است متّکی باشیم.  

آیا خدا آن همه پیامبران را برای چه فرستاد ؟ آیا ایشان با نثار مال و جان خود برای ثابت کردن این مطلب آمدند که این جهان خالقی دارد زنده ، دانا ، بااراده ، توانا ، شنوا ، بینا ، گویا ، بی مانند ، لامکان و رازق ؟ و یا اینکه مردم بپذیرند که علاوه بر موجودات محسوس ، موجوداتی نامرئی و نامحسوس مانند ملائکه و جن وجود دارند؟ و یا اینکه خدا فرموده هایی دارد که به صورت کتاب هایی از آسمان فرو آمده است؟ و یا بعضی از مردان فرستاده و برگزیده وی هستند؟ و یا به دنبال این زندگی باری دیگر زنده می شوند و جهانی دیگر در پیش دارند؟ آیا هدف از ارسال و برگزیدن فرستادگان و پیامبران بی شمار این بوده است که مردم نسبت به مسائل فوق یقین پیدا کنند ؟ آیا توحید و ایمان این است و شرک و کفر خلاف آن ؟ آیا با گزاردن نمازهای پنج گانه و ادای زکوه و روزه ی ماه رمضان و حج به صورت معمولی امروزی هر انسان به صف مؤمنین در می آید؟ آیا جامعه ما و اصولاً جوامع اسلامی در حال حاضر با نظام های فردی و خانوادگی و اجتماعی و روابط بین المللی و قوانین سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و مدنی و سیستم فرهنگی شان جوامعی هستند که خدا از فرستادگانش خواست تا برای آن جهاد نمایند؟ آیا معنی اسلام این است و جاهلیت خلاف آن ؟

 با کمال تأسف باید گفت که جواب این همه سوالات یک کلمه است وآن هم « نه » .

می دانیم که این جواب تعجّب و حتی گاهی انکارت را برمی انگیزاند ولی باید این را بدانی که این را من نمی گویم بلکه قرآن می فرماید و اگر تاکنون چیزی را نشنیده ای باید بپذیری که خیلی چیزها هست که تا کنون من و شما آنها را نشنیده ایم و در عین حال حقیقت داشته و روزی همچون آفتاب آشکار خواهند گشت.

اینک به طور اجمال بر آنچه که گفته شد از قرآن دلیل می آورم به یاری خدا در آینده به تفصیل مطالب خواهم پرداخت.

آیه 9 سوره الزخرف ، آیه 8سوره الزّمر ، آیه 61 العنکبوت و آیه 25 لقمان با صراحت می گوید که مشرکان « الله » را خالق کرّات آسمانی و زمین و گرداننده ماه و خورشید دانسته و جز وی خالقی را  نمی شناسند.

آیه 87 سوره الزّخرف می فرماید که مشرکان اعتراف دارند که تنها الله خالق ایشان است.

آیه 63 العنکبوت می گوید که ایشان ( مشرکان ) می دانندکه بارانیدن باران و رویاندن گیاهان و درختان و روزی دهنده تنها الله است.

آیه های 84 ، 85 ، 86 ، 87 ، 88 ، 89 المؤمنین روشن می سازد که مشرکین معتقدند که « الله » بر کره ی زمین و آنچه در آن هست و کرّات آسمانی و بر همه چیز تسلّط داشته و قادر بر تصرف در آنها است و تنها وی پناهگاه حقیقی است و جز وی پناهگاه حقیقی وجود ندارد پس معلوم می شود که مشرکین به ذات خدا و صفاتش ( حیات ، اراده ، قدرت و...) یقین دارند و این یقین ایشان را از شرک بیرون نمی آورد.

آیه 24 المؤمنون و آیه 7 حجر و آیه 21 الفرقان و آیه 27 النجم و چندین آیه ی دیگر بیان می نمایند که مشرکین معتقد به وجود ملائکه هستند و ایشان را از بشر نزدیکتر به خدا می دانند . آیه 6 الجّن و غیر آن اعتقاد مشرکین را به وجود جنّ پیش می کشند.آیه 89 از البقره آشکار می سازد که یهود یقین داشته اند که قرآن کلام خداست آن گونه که می دانستند که تورات از سوی خدا آمده است مشرکین یهود و نصاری به حقیقت رسالت و نبوّت معتقد بودند و طبق آیه 146 البقره یهود یقین دارد که حضرت محمّد پیغمبر خداست . آیه 80 و 111 البقره بیان می نماید که یهود و نصاری به قیامت و جهنم و بهشت معتقدند.

در این که مشرکین عرب مراسم حج را به جای می آورند و نوعی نیایش در مسجدالحرام انجام می دادند و قسمتی از ثروت خود را در راه خدا صدقه می دادند شکی نیست و هرکس که مختصر مطالعه ای در تاریخ داشته باشد این را می داند و قرآن هم در سوره البقره و الانعام و الانفال و.. آن را بیان می نماید. از این دلیل برمی آید که تنها یقین داشتن به ذات خدا و صفات مشروحه اش و به ملائکه و کتاب های آسمانی و پیغمبران و روز قیامت انسان را از شرک بیرون نمی آورد اکنون می دانم که این سوال ذهنت را به خود مشغول می دارد که پس انسان چگونه موحّد ، مؤمن و مسلم می شود و توحید ، ایمان و اسلام چه معنی دارد به یاری خدا جواب این سوال ها را در گفتارهای آینده روشن خواهم ساخت.

برادر ، خواهر ، در این که در گفتار گذشته با آنچه تاکنون من و شما درباره ایمان و اصول دین و اسلام   شنیده ایم مخالفت شده است شکّی نیست زیرا همیشه گفته شده که اصول دین ایمان به خدا و ملائکه و کتاب هایش و پیامبرانش و روز رستاخیز و مقدّر است و فروع دین گفتن کلمه شهادت و گزاردن نمازهای پنج گانه و ادای زکوه و روزه ی ماه رمضان و حج بیت . اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که پس کدام یک درست است؟

چنانکه می دانید گفتار سابق به طور اختصار بر آیات قران متکی بود و نیز آنچه درباره ایمان و اسلام گفته شده نه تنها نادرست نیست بلکه همان چیزی است که کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) آن را بیان داشته است. در پاسخ باید گفت که مخالفت مبنی بر شرح نادرستی است که در آن باره گفته اند و در حقیقت مخالفتی نیست زیرا من با تکیه بر آیات قرآن و لغت عربی به شرح مطلب می پردازم تا ایمان و اسلام و توحید و کفر و جاهلیت و شرک شناخته شود و بهتر است ابتدا مطالب را عنوان کرده و سپس به شرح بپردازم.

چون مشرکین به وجود خدا و صفات مشروحه اش یقین دارند پس ایمان به خدا معنی دیگری دارد و آن پذیرفتن این است که جز « الله » نیروی موثر و حاکمی و به عبارت دیگر فریادرس و فرمانروائی نیست آنگونه که روش زندگی بر این عقیده مبتنی گردد. و ایمان به ملائکه این است که پذیرفته شود که خداوند برای رسانیدن امر خود به بنی آدم در زمینه روشن نمودن طریقه ی زندگی؛موجوداتی به نام ملائکه را به کار می گیرد که از عصمت و امانت و صداقت و اطاعت برخوردارند و در رسانیدن فرمان خدا سرپیچی و خیانت از ایشان سر نمی زند و با نیروی خود شیاطینی را که در سر راه کمین کرده اند دفع می نماید در نتیجه امر خدا دست نخورده به بشر رسیده و بهانه ای برای سرپیچی نمی ماند.

ایمان به کتاب های آسمانی این است که خداوند برای روشن نمودن راه درست زندگی انسان قوانینی را فرستاده و وی را مکلّف به پیروی از آن کرده است . و ایمان به فرستادگانش یعنی این که خداوند برای رسانیدن امر خود به انسان ها از خود ایشان مردانی شایسته را برگزیده که با نثار جان و مال آن را از ملائکه دریافت و بدون کم و کاست به مردم رسانیده اند و خود در عمل پیشقدم و الگوی دیگران بوده اند.

ایمان به آخرت این است که انسان با علم به زندگی پس از مرگ و محاسبه و مجازات در عقیده و گفتار و کردار خود احساس مسئولیت نموده و از خط قانون خدا منحرف نشود. گفتن کلمه شهادت اعلام این مطلب است که گوینده جز « الله » فریادرس و فرمانروائی نمی شناسد و در زندگی پایبند قانونی است که محمّد صلی الله علیه وسلم فرستاده خدا آورده است . لازم است یادآور شوم که بسیار می شنویم بعضی از واعظین می گویند هر کس کلمه شهادت را گفت به صف اهل ایمان و توحید در می آید باید پرسید که آیا تنها برزبان آوردن کلمه کافیست یا مطلوب ، معنی آن است؟ خواهند گفت معنی آن.ولی آیا هرگز معنی درست کلمه را بیان نموده اند و آیا شما چند نفر از مسلمانان امروز را می شناسید که این کلمه را به این معنی که جز الله فریادرس و فرمانروائی را نمی پذیریم ، برزبان آورده و با خدای خود پیمان بسته باشند؟ آنچه که ایشان به عنوان معنی این کلمه به مردم معرفی کرده اند همان طور است که در گفتار سابق روشن نمودیم که مشرکین دارای آن هستند. از آنچه گذشت آشکار می شود که تنها یقین داشتن به مطالبی ارزش نداشته و ایمان نامیده نمی شود بلکه باید عملاً به آن یقین پایبند بوده و به خلاف مقتضای آن رفتار ننمایند. پس از این بیان کوتاه ، وقت پرداختن به تفصیل مطالب است و چون قرآن به لغت عربی فرود آمده است باید در فهم آن بر آگاهی کامل از لغات عربی اعتماد شود و چون بحث ما درباره توحید است باید معنی کلمات « اله » « رب » و « عبادت » و « دین » که با این بحث پیوستگی بسیار محکم دارند به بهترین وجه دانسته شوند و با مراجعه به کتاب لغت های « العین ، صحاح اللغه، القاموس و مقاییس اللغّه و .. معانی این کلمات به شرح زیر معلوم می گردند. ....

 


88/6/26
10:44 عصر

به سوی رشدوپرورش فکری 2

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

دوم. خود را منضبط کن

الف. مواظب باش مبلغ حرفه ای نشوی!

برخی را می بینیم که اشتیاق بسیاری به دعوت و تبلیغ اسلامی و کار و مطالع خود را رها می کنند تا تمام وقت در اختیار تبلیغ اسلامی قرار گیرند. هشدار !هشدار که این کار بسیار خطرناک است و بسی جرأت می خواهد . هرگز کار و مطالعات و تحصیلات خود را بدون در نظر گرفتن دقیق موارد آتی رها نکن:

1-   جزئیات وظیفه خود را در تبلیغ اسلامی دقیقاً بشناس. هیچ گاه وظیفه ای کلی مانند: ((خدمت در راه خدا )) را نپذیر. بدان حتی زمانی که همه وقت و سعی خود را برای امرار معاش خانواده خود می گذاری، در خدمت خدا هستی.

2-   ببین چه قدر،چگونه و از چه محلی،برای چه مدت به تو حقوق و حق الزحمه پرداخت می شود. آیا می توانند به طور مستمر و دایم تو را برای دعوت و تبلیغ اسلامی از نظر مالی تأمین کنند یا تنها برای مدت معینی مبلغ معینی را خواهند پرداخت که ممکن است کافی هم نباشد.

3-   تعیین موارد بند 2 باید به طور مکتوب از بالاترین شورا یا مقام مربوط در سازمان که اختیارات لازم را دارد،مشخص شود.امضای رئیس سازمان ممکن است کافی باشد ولی باید توجه داشت که او خود ممکن است از کار بر کنار شود یا به طور کلی عقیده خود را تغییر دهد . اطمینان پیدا کن که تصمیم گیرندگان دیگر در سازمان مورد  مشورت قرار گرفته و تأیید خود را ابراز کرده اند.

4-   خدمت فعلی خود را با سمت و فعالیت بعدی خود مقایسه کن. ممکن است عادلانه نباشد که شغل فعلی خود را رها کنی. شاید بتوانی هم کار فعلی خود را انجام دهی و هم به تبلیغ و دعوت اسلامی بپردازی .

5-   تأثیرات بلند مدت این کار را بر روی تخصص حرفه ای خود به دقت بسنج و آینده خانواده و برنامه های شخصی خود را  بررسی کن. بعداً نگویی من این موارد مهم را در نظر نگرفته بودم.

6-   بدان که بر اساس سلسله مراتب، به چه کسی باید گزارش بدهی و چه کسی باید به تو گزارش بدهد؛ تا در آینده اختلاف و تضادی ایجاد نشود.

7-   محیط فعالیت جدید خود- از جمله مسائل مربوط به مسافرت، محل،طبیعت،آب و هوا،مردم شناسی و غیر انها- را بررسی کن و ببین که آیا آن شرایط با علایق ، تواناییها و شیوه آموزش تو مطابقت دارند یا خیر.

8-   بدان که بعد ها نمی توانی تصمیم خود را تغییر دهی و توقع داشته باشی که همه چیز به حالت اول برگردد. به هر حال انصراف از کاری و پرداختن به کار دیگر،مشکلات اداری و اقتصادی و آثار و پیامدهای بسیاری دارد.

9-   درباره بروز هر گونه اختلاف نظر فکر کن. جدا شدن از یک شغل باید به صورت انتقالی دوستانه باشد یا قطع ارتباطی صمیمانه و با حسن تفاهم.

بعد از آنکه تمامی موارد فوق را در نظر گرفتی ، می توانی در صورت امکان شغل جدید را برای چند ماهی آزمایش کنی. این کار چشم تو را نسبت به جنبه های نادیده کار جدید باز خواهد کرد و با تجربه عملی آن بر قدرت و تصمیم گیریت خواهد افزود.

شرایط بسیار مطلوب آن است که کاملاً خود را از نظر مالی تأمین کنی و به صورت داوطلب به کار تبلیغ بپردازی. البته پر واضح است که این کار همیشه عملی نیست . با این وجود جوانان مسلمان باید از سالهای نخست عمر خود برای این کار برنامه ریزی کنند تا خداوند در فرصت آتی مناسب به آنها کمک کند.

سعی کن که در صورت امکان یک طرح تبلیغی را ابتدا در مقایس کوچک و با یک بودجه اندک و به صورت پاره وقت آزمایش کنی. اگر این کار موفقیت آمیز بود آنگاه تمامی امکانات خود را با یک برنامه خوب به آن کار اختصاص بده.

 

 

ب. امانت و صداقت با مدیران

روزی رئیس یکی از بخشها پیش من آمد و شکایت کرد که به کارکنان بیشتری نیاز دارد. من گفتم که کارمندان زیر دست او زیادند و حتی بعضی را هم باید رد بکند. سپس پرسیدم که درباره آقای فلان چه نظری دارد. گفت: ((از او هیچ فایده ای به سازمان نمی رسد.)) پرسیدم: (( چرا قبلاً اخراج او را از معاون ذئیس درخواست نکرده ای؟)) گفت: (( می دانی که من نمی توانم به معاون رئیس این را بگویم زیرا او از فلانی خوشش می آید. ولی تو می توانی از موضع بالا این کار را بخواهی زیرا دارای بالاترین رده هستی .)) با حالت اعتراض جواب دادم که من بدین دلیل به این ((بالاترین رده)) رسیده ام که همیشه حق می گویم و به بالا دست ها می گویم که چه درست است و چه نیست ، و این کار را صرف نظر از روباط شخصی می کنم! از این که عقیده تو با افراد بالا دست متفاوت باشد نگران باش. تنها سعی کن کن صادق، واقعنگر و بیغرض باشی. خدا هم تو را در زندگی از یک موفقیت و رستگاری دیگر خواهدبرد.

ج. داستان امام جماعت مسجد رم

در تابستان سال 1977 میلادی ، من و دکتر جمال برزنجی _ رئیس وقت اوقاف اسلامی آمریکای شمالی _ برای جمع آوری کمکهای بلاعوض ، مشغول سفرهای خارج از کشور بودیم . به دلیل بروز جنگ بین لیبی و مصر در روم ماندگار شدیم و سری هم به مسجد روم زدیم . در آنجا با امام جماعت مسجد برای اولین بار ملاقات کردیم .به محض آنکه در مقابل او نشستم گفت : (( من در این مسجد همه کار می کنم ولی مدیر مسجد کاری نمیکند .من نماز جمعه را برگزار می کنم ، خطبه های عقد را می خوانم ، مراسم مربوط به امورات را انجام می دهم ، ملاقات کنندگان را می پذیرم و درباره اسلام با آنها صحبت می کنم ، ولی همه امتیاز را به مدیر مسجد میرسد .حقوق او به طور مرتب زیاد می شود ولی حقوق من ثابت مانده است )) . بعد از این برخورد عجیب ما گفتیم : (( چرا این را به هیئت مدیره نمیگویی و از آنها نمی خواهی که به آن رسیدگی کنند ؟ )) پاسخ داد : ((من پیوسته این مطالب را به آنها می گویم ولی آنها به حرف من گوش نمی دهند و از مدیر طرفداری میکنند .))

از این طرز برخورد چه تصوری  برای انسان پیش می آید ؟ برداشت منفی نسبت به موسسه با سازمان و شخص امام جماعت .امام جماعت نشان می دهد که هیچ وفاداری نسبت به سازمان ندارد و تنها به آنچه به دست می آورد می اندیشد .او در سازمان بمب می گذارد که خودش در وسط آن است .آیا چنین اعضای خود محور و تشنج آفرین در سازمان تان دارید ؟ آنها می خواهند کل سازمان را رای منافع حقیر شخصی خویش از بین ببرند . به یاد داشته باش اگر برای اهداف سازمان منافع خود زیر پا بگذاری ، هم سازمان و هم تو رشد خواهید کرد . اما اگر سازمان را تضعیف کنی به این امید ک خود بزرگ شوی و بالا بروی ، هم تو و هم سازمان به زمین خواهید خورد . نقاط ضعف و قوت سازمان و اعضای آن مستقیما" در یکدیگر تأثیر می گذارند . اعضا روسا و مدیران باشند خواه کوچکترین عضو سازمان ؛ زیرا همه آنها دریک کشتی اند. (البته مشکلات و مسائل داخلی سازمان و تبعیضهای احتمالی را اعضا باید به روشهای خاص هر یک در داخل سازمان حل و فصل کنند .)

د. غفلت از خویش و رویکرد به غیر

فرض کنید در یک انتخابات یکی از نامزدها باشی اما در هنگام رأی ، خانواده ات به تو رأی ندهند . یا همه را به یک جلسه عمومی دعوت کرده باشی ولی بستگان و افراد نزدیک به تو در آن شرکت نکنند . یا در جمع آوری کمکهای بلا عوض به سراغ دیگران بروی ولی دوستان و آشنایان خود را فراموش کنی . جای بسی تعجب است که سخت تلاش کنیم که از دیگران کمک بگیریم ولی از خودمان ، وابستگانمان ، دوستانمان ،نزدیکانمان غفلت کنیم .این کار می تواند نتیجه برنامه ریزی و سازماندهی صحیح و غفلت از پیگری کارها باشد . قطعا" این کار ما به نومیدی و دلسردی خواهد انجامید . اگر در ابتدا به فکر جلب حمایت خودیها بیفتیم و این کار را به فرد یا کمیته ای واگذار کنیم پیشرفتهای بسیاری در عملکرد ما حاصل خواهد شد.

ه. شما هر وقت مشکلی دارید می بینیم 

زمانی نخست وزیر یکی از کشورها ی مسلمان پرسیده بود که چرا فعالان اسلامی تنها در مناسبتها و مراسم عزا و وفات و ترحم به او سر میزنند .

این کار ، تنها تصویری خشک و رسمی و عبوس از جنبش اسلامی ارائه می کند و تداعی کننده غم و اندوه و ناراحتی و مصیبت خواهد بود . بنابراین لازم است که موسساتت اسلامی نمایانگر سرزندگی ، نشاط و شادی باشند و در جشنها و مجالس سرور و شادی نیز حضور یابند . ما باید تماس خود را با افراد بر پایه ای منظم ، مداوم و مستمر بنا کنیم نه آن که تنها وقتی به دیگران نیاز داریم به آنها سر بزنیم . تصور کن که کارمند یا پسرت را تنها زمانهایی که به پول احتیاج دارند ببینی . آیا به طور ناخودآگاه از دیدن آنها ناراحت نخواهی ؟

و.راهبرد غیر مستقیم

افراد از راههای مختلف به اسلام و اجرای دستورهای آن گرایش می یابند . در این میان بسیاری از مردم به صورت غیر مستقیم پایبند به اسلام می شوند . مثلا" اگر شما یک بازی ورزشی ( یا هر سرگرمی و فعالیت مجاز دیگر ) بر گزار کنید و در کنار آن به اقامه نماز و ایراد موعظه ای شامل رهنمودها و تذکرات کوتاه بپردازد ، برخی از شرکت کنندگانی که قبلا" پایبند نماز توجه بیشتری خواهند کرد . به همین نحو در گردهماییهای اجتماعی و مهمانیهای شبانه اگر محتوای اسلام را تنها از طریق موعظه معرفی کنید جذابیتی برای دیگران نخواهد داشت . صورت جمعی و برای جمع به کار گرفته شود . و هم به صورت فردی و برای فرد . مهم در این میان روابط صمیمی و دوستانه ای است که بستر انتقال پیام اسلامی و جذب دلها به سوی اسلام قرار می گیرد .

 


88/6/26
10:21 عصر

به سوی رشدوپرورش فکری 1

بدست کیوان محمودی در دسته روان شناسی

به سوی رشد و پرورش فر دی

دکتر هشام الطالب

سعی می کنیم با ترکیبی از حکایت های طنز آمیز ، تذکرات آموزنده و نمونه های عملی،به ارائه نکته هایی درباره رشد و شکوفایی درون بپردازیم که برای خود سازی اساسی است ولی گاهی آنها را به فراموشی می سپاریم. این بخش را با معرفی الگویی به صورت سه گام عملی آغاز می کنیم که خود باید آنها را انجام دهی تا به سوی خود سازی هدایت شوی و بتوانی:

?    خود را شناسایی کنی،

?    خود را منظبط کنی،

?    خود را بازگو کنی.

نمی خواهیم در اینجا از همه چیز سخن بگوییم بلکه تنها به این می پردازیم که برای موفقیت در امر هدایت ، مدیریت و رهبری چگونه نباید بود، به چیز هایی توجه باید داشت و اینکه عمیق تر و دقیق تر باید نگریست .بر این اساس یک برنامه عملی فردی برای رشد و خود سازی و تحول درون ارائه می کنیم .

اول. خود را شناسایی کن

الف: مثل آقای (بیدرد) نباش

آقای (بیدرد) به سال 1300 خورشدی پا به جهان گذاشت.در دوران تحصیل نمره هایی بین 10 تا 15 می گرفت . سال 1323 با دوشیزه (بی فروغ) ازدواج کرد.پسری به نام (یکسان ) و دختری به نام (کمینه) دارد.او 40سال بی فراز و نشیب در عمر شغلی خود سپری کرده و چند سمت عادی داشته است. هر گز هیچ کاری را که نیاز به جردت و شجاعت داشته باشد نکرده و مهارت خاصی هم نداشته است. هیچ گاه در کاری با کسی درگیر نشده و همواره سعی کرده است که آنچه را دارد از دست ندهد. نوشته مورد علاقه او کتابی بوده است به نام (درگیر نشو: داستان زندگی بی خطر).او شصت و چند سال عمر عادی را بدون هدف ، برنامه ،خواسته،عزم،تصمیم و اعتماد به نفس پشت سر گذاشته است.بر سنگ مزارش نوشته است :

دراینجا :         بیدرد آرمیده است

                    تولد:1300 درگذشت: 1321   دفن:1364

                   هرگز نکوشید کاری کند

                   از زندگانی اندکی خواست

                   زندگی خواسته اش را داد

ب.اسیر توقعات بیجا نشو

گاه دو برادر دینی را می بینیم که هر یک یک فکر می کنند نسبت به دیگری بسیار لطف کرده اند ولی در مقابل آن،محبت ندیده اند. این افکار مخرب و بی اساس است. از آن بدتر اینکه فکر کنیم همه به ما بسیار مدیون اند و ما هیج دینی نسبت به آنها نداریم . علت اصلی این است که بشر ذاتاً چیزی را که به دیگری می دهد بزرگ می دهد و آنچه را دریافت می دارد کوچک می شمارد.این خصوصیت مصداق این گفتار است که : (وقتی با حق با من است کسی به خاطر نمی سپارد و وقتی من اشتباه می کنم کسی فراموش نمی کند.) هیچ یک از این قبیل گفته ها معیار نیستند.اگر بخواهیم حسابی و اقعی و درست با دیگران داشته باشیم باید بر روی یک ورق کاغذ با دقت تمام،همه آنچه را به دیگران داده ایم و همه آنچه را گرفته ایم بنویسیم .معیار سنجش ما در این زمینه باید اسلام باشد .در نوشتن این بدهی ها و طلب کاریها نیز باید با افراد آگاه و عالمان دین مشورت کنیم و اگر قانون و حکم خاصی در اسلام است به آن تن دهیم .مثلاً در تقسیم ارث باید نه به حکم احساسات و تعصبات خود بلکه بر اساس قانون و شریعت اسلام عمل کنیم .این شعر عربی، حکمتی بزرگ را در خویش نهفته دارد.

عین الرضی عن کل عیب کلیله

لکن عین السخط تبدی المساویا

 

(چشم محبت بغیر حسن نبیند**** دیده نفرت هماره عیب گزیند)

ج.خود را با دیگران مقایسه نکن

ضرب المثلی می گوید:(هر که به دیگران بنگرد،از غم بمیرد.)چشم دوختن به دیگران،انسان را مانند سرطان از درون می خورد. به مال و منال و موقعیت دیگران توجه می کنی، حسرت می خوری و ناراحت می شوی که چرا از موقعیت ، حقوق،ثروت،شخصیت،احترام،سلامت و خانواده گرم دیگران بی بهره ای بی آنکه از خود بپرسی که :دیگران چه کرده اند که لایق آنچه دارند شده اند؟چه اندازه زحمت کشیده اند؟چند سال از عمر خود را صرف کرده اند؟فراموش کرده ای که که روزی تنها به دست خداست و اوست که اراده خود را عملی می کند.او حکیم است،پاسخ همه را داردو کسی نمی تواند به او اعتراض کند .

).

اسلام به ما آموخته است که:

1.در امور دنیا خود را با فقرا ،بیچارگان،درماندگان،و ناتوانان مقایسه کن و الحمد لله بگو و اعتراف کن که خدا به من بیش از لیاقتم داده ام .

2.در علم و دانش و تقوی خود را با دانشندان و حکمای بزرگ و اولیای خدا مقایسه کن و سخت بکوش آگاهی،فرهیختگی و پاکی بیشتری به دست آوری. به موازات آن از خدا عفو و بخشش و آمرزش بخواه.

به یاد داشته باش که آنچه از عیب ها و ضعف های خود می دانی یقین است و انچه از ضعف های دیگران می دانی تنها ظن و گمان است .مضحک است که انسان در مقایسه افراط کند و ان را مبنای ارزیابی قرار دهد زیرا آنچه از دیگران نمی دانیم بسیار بیشتر است از انچه می دانیم. مواظب باش که جا نخوری بعد از یک بررسی منتقدانه ، خود را بدهی برای سازمان بیابی و دیگران را دارایی .پس قبل از انکه از خود بپرسی که سازمان برای تو چه کرده ببین تو به سازمان چه داده ای .

 


88/6/25
11:4 صبح

فرمانبرداری و نیکی به والدین فضیلت و آداب آن(نشانه های نافرمانی

بدست کیوان محمودی در دسته اجتماعی

نافرمانی و آزردن نشانه ‌های متعدد و بصورتهای گوناگونی دارد. که بعضی از آنها بدین شرح است.

* گریاندن و اندوهگین نمودن آنان: داد زدن و درشتی نمودن با آنها، اظهار اندوه و دلتنگ شدن و بستوه آمدن از دستورات آنها، نگاه خشمگینانه به آنان اخم کردن بر رویشان، ترک همکاری و کمک به آنها، کم اهمیت شمردن رأی آنان طعنه زدن و نکوهش آنان.

* باز از گونه ‌های نافرمانیست: بخیل بودن و خست و سختگیری از لحاظ نفقه و مخارج بر آنها، دوری گزیدن و ترک دوستی و نصیحت آنان، مقدم داشتن فرمانبرداری و اطاعت همسر و فرزندان بر اطاعت آنان.

* باز از گونه‌ های نافرمانی و آزار آنها است: رها کردن و تنها گذاشتن آنان بهنگام نیاز و پیری و بیزاری جستن از آنان، پرهیز از یاد کردن و نام بردن و نسبت دادن خود به آنها که این از بزرگترین نافرمانیهاست.

* باز از گونه ‌های سر پیچی و نافرمانیست: دور شدن و جدایی و ترک آنان در دوران پیری، و عدم مراقبت بهنگام مریضی و فقیر بودنشان، آرزوی نابودن شدن آنان و خلاصی یافتن از دستشان.

* باز از گونه ‌های نافرمانی و آزار والدین است: دزدی از آنان، تجاوز به حریم شخصیت آنان بوسیله ضرب و شتم و یا منت گذاردن و برخ کشیدن چیزی که به آنها تقدیم کرده‌ ای یا اشتغال به کارهای زشت نزد آنان و یا روی گرداندن با حالت تنفر بهنگام سخن گفتن آنان. آنچه ذکر شد قسمتی از مظاهر و گونه‌‌ های نافرمانی و آزار والدین است. پس چه دور است خیر و نیکی از کسیکه پدر و مادرش را آزار دهد و چه عاقبت و کیفر بدی در انتظار اوست. شر و بدی چه زود به سراغش می‌آید و این «عاقبت بد» امری است محسوس و قابل رؤیت که همه مردم می‌ دانند و با چشم سر آن را دیده و داستانهای متعددی را از مردمانی که به سبب نافرمای و آزار والدین به کیفر اعمال خود رسیده و خوار و ذلیل شده ‌اند شنیده ‌اند.

 


<      1   2   3   4   5      >